doran
وهاب دوران
سلام به همه ی دوستای گلم من اومدم بعد از مدتها با احساساتی بیشتر با تغییراتی جددی در اپ شدن......doran بر قلب شکستم نوشتم ورود ممنوع عشق امد گفت من بی سوادم........
جهت تماس با مدیر وبلاک....09192456408
منو ببخش بخاطرت دوباره چشمام شده خیس یا مثل من اگه کسی به فکر دردای تو نیست خودت میدونی که برام از خودمم مهم تری ببخش که هرشب از توی فکرو خیالم میگذری ببخش اگه هرجا میری دلم برات شور میزنه تا برنگردی پیشه من دلواپسی ماله منه ببخش اگه هر دفه من تواشتی پیش قدم میشم مغرورم اما پیشه تو تازه خوده خودم میشم از سر شوق عشق من اشکی که روی گونم ببخش که میلرزه دلم وقتی سرت روشونم وقتی تورو میبینمت نگام همش سمت تو تموم ارزوی من دیدنه لبخنده تو اگر دلترو میزنه حرفای پر محبتم دلخور نشو از دست من به زن به پای غیرتم صحبت رفتن که میشه بی اعتنایی میکنم ببخش اگه محبتو از تو گدایی میکنم ببخش اگه روی دلم اسم تورو هک میکنم وقتی دلت میگیره من به بودنم شک میکنم ببخش اگه به یاده تو پلکام روی هم میزارم هرشب تورویای منی چیکارکنم دوست دارم وقتی یکم توخودمم اون لحظهای بی کسی خودم میفهمم عزیزم که واسه من دلواپسی وقتی که میبینی چشام دوباره بارونی شده چه مهربون میشی گلم وقتی میپرسی چی شده پراز غروره دل من ولی تو بی افاده ی تعارف نمیکنم ولی تو خیلی صاف ساده ی وقتی محبت میکنی غم های قلبم میمیره نمیدونم چرا ولی بیخودی گریم میگیره ازسره تقصیرات من تو خیلی ساده میگذری هر جور حساب کنم بازم تو خیلی از من بهتری دلت شکست فدات بشم اما قسم به جونه تو خودم با اشکام جوش میدم اون دل مهربونتو دنیا را بد ساخته اند … کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد … کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری … اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد … به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند … و این رنج است …doran چه خوب بود همه شمعها از جنس اب بود تا نه شمع میسوخت نه پروانه که اگرم میسوختن دیگه خاطره ای ازشون باقی نمیموند.............V.D.A پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت بيچاره از اين سوختن عشق آموخت فرق منو پروانه در اينست پروانه پرش سوخت ولي من جگرم سوخت یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند از همه دوستانم بابت اپ نشدن وب معذرت ميخوام اخه فعلا نميتونم چون پدرم فوت كرده اصلا حالم خوب نيست....... بازم ببخشيد..........doran روبروم بود ..... بغض ، تو گلوم بود اگه می گفتم تموم بود . . رفت و رفتم هیچی نگفتم فقط از دلم شنفتم : که خودش بود ، نیمه پنهون ......
راه دور است و پر از خار بيا برگرديم سايه مان مانده به ديوار بيا برگرديم هر زمانی که تو قصد سفر از من کردی گريه ام را تو به ياد آر بيا برگرديم اين کبوتر که تو اينسان پر و بالش بستی دل من بود وفادار بيا برگرديم ترسم اينجا که بسوزد پر و بال عشقم يا شود حاصل تکرار بيا برگرديم يک غزل نذر نمودم که برايت گويم گفتم آنرا شب ديدار بيا برگرديم باز گفتی که برايم غزل از عشق بگو يک غزل ميخرم اينبار بيا برگرديم من که عشقم به دو چشم تو دخيلی بسته است عشق من را مکن انکار بيا برگرديم واسه دانلود روی لینک زیر کلید کنید.واقعا قشنگ.......doran http://sound-code.majiddownload.com/90-2/1340909207.mp3 زمستون وقت رسیدن تو همه جارو سفیدیه برف گرفته وقته رفتن تو سیاهی غم گرفته آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همینجاست بخند... دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند...
باران باشد ، تو باشي و كوچه اي بي انتها... دنيا را مي خواهم چه كار!؟ دنيا نباشد ، كوچه باغي باشد و تو كه زلال تر از باراني کاش میشد تورو تو بغلم بگیرم و باهم بریم زیر بارون دیگه از این همه " ای کاش ها " خسته شدم...
درد تنهایی دلم تنگ است این شبها یقین دارم که میدانی........
http://dll.lxxl.ir/clip/fb8feff253bb6c834deb61ec76baa8931871.3gp برای دیدن ادامه کلیپها به ادامه مطلب برید پسری یه دختر ی رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروش کار میکرد .اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.هرروز به اون فروشگاه میرفت ویک سی دی میخرید فقط به خاطر صحبت کردن با اون...بعد از یک ماه پسرک مرد...وقتی دخترک به خونه اون رفت وازش خبر گرفت مادر پسر گفت که اون مرده ودختر رو به اتاق پسره برد...دختره دید که تمامی سی دی ها باز نشده...ودخترک گریه کرد وگریه کرد تا مرد...میدونی چرا گریه کرد؟چون تمام نامه های عاشقانه اش را توی جعبه سی دی میگذاشت وبه پسره میداد.
غم عشق تو را پايان نيست سلام من برگشتم نه واسه همیشه واسه چندروز دوباره باید برگردم دلم تنگشده بود گفتم بیام سر بزنم تصمیم داشتم نیام تا دو سال ولی خب دل دیگه اومدم اما حیف که باید خیلی زود برگردم چرا دیگه نمیاید سر بزنید من نیستم شما بیاید بیخیال فقط میخواستم بگم خیلی دوستون دارم.........doran سلام به همه دوستانه عزیزم میخوام یه خبر خیلی خوبی بهتون بدم البته فقط واسه شما میدونم که از دستم راحت میشید من باید برم یه جای که فکر نکنم هیچ پسری دوست داشته باشه تا دوسال پیشتون نیستم جشن بگیرید که من نیستم باید منو ببخشید که تنهاتون میذارم دست خودم نست مجبورم باید برم کاش نمیرفتم خستتون نکنم فقط اینو بگم که خیلی دوستون دارم دلم واستون تنگ میشه .به من سر بزنید نظرتونم بدید درسته من نیستم ولی خب شما بیاین پیشم .وای چقدر حرف زدم راستی چقدر این دقیقهای اخر سخته تا 17 ساعته دیگه من رفتم به سربازی خدانگهدار ................دوستون دارم ........doran زیباترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی توبود زیباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توبود زیباترین لحظه لحظه ی باتوبودن بود زیباترین تنهایی ام گریه برای توبود. چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ست ببین مرگ من را در خویش که مرگ من تماشایی ست مرا در اوج می خواهی تماشا کن تماشا کن دروغین بودم از دیروز مرا امروز تماشا کن در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال ما همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودم و هستم دلم چون دفترم خالی قلم خشکیده در دستم گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم رفیقان یک به یک رفتند مرا در خود رها کردند همه خود درد من بودند گمان کردم که هم دردند شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند می زنم کبـریت بر تنهایی ام تـا بسـوزد ریشۀ بی تابی ام می روم تا هر چه غم پارو کنم خـانه ام را بـاز هم جــارو کنم می روم تا موی خود شانه کنم خنـده را مهمان ایـن خـانه کنم می روم تـا پـرده ها را وا کنـم دوست دارم ؛ دوست دارم عشـق را معنـــا کنــــم شادی ام را رنگ آبی می زنم بوسه بر طعم گلابی می زنم می زنم یک شاخه گل بر موی خود می نشینم باز بر زانوی خود می نشانم روی دستم یک کتاب تا بخوانم باز هم یک شعر ناب آری!آری! این منم این شاد و مست دوست دارم عاشقی را هرچه هست چشم، چشم، دو ابرو، نگاه من به هرسو پس چرا نیستی پیشم، نگاه خیس تو کو گوش گوش دوتا گوش، دودست بازیه آغوش بیا بگیر قلبمو، یادم تو را فراموش چوب، چوب، یه گردن، جایی نری تو بی من دق میکنم میمیرم، اگه دور بشی از من دست، دست، دو تا پا، یاد تو مونده اینجا یادت میاد که گفتی بی تو نمیرم هیچ جا من، من، یه عاشق، همون مجنون سابق من، من، یه عاشق، همون مجنون سابق کلی عکس قشنگ عاشقانه ادامه مطلب **** نگاهت كردم ؛ نگاهی از جنس سالها انتظار !! گفتمت كیستی كه اینقدر شبیه هیچ كس نیستی و تو ؛ تو فقط سكوت كردی آنهم نه یك دقیقه بلكه تمام لحظه هایم را !!! وای وای از چشمانت كه اشكهایم را به خاطرم آورد چه شبها به هوایش گریستم می بینی من هم شبیه هیچ كس نیستم!!!! عمیق ترین درد زندگی: دل بستن به کسی که هرگز به او نمی رسی... رسم زمونه: تو چشم می زاری من قایم می شم تو یکی دیگه رو پیدا میکنی خدا...کمکم کن................doran فصل پاییز شروع شده است برای بعضی فصل درس ، فصل زرد شدن رنگ برگ درختان فصلی که میتوان با آن خاطره ها آفرید . به مناسبت رسیدن فصل پاییز برای شما عزیزان اس ام اس هایی در همین موضوع آماده کرده ایم . امید واریم مورد پسند شما قرار گیرد . .
رفت و منو تنها گذاشت با كوله بار خستگي-
♥*●می سپارمت به خدا
ازش نخواستم که بمونه اخه فکر نمیکردم که نمونه خیال میکردم نگفته هامو از توی چشام میخونه بهش نگفتم دوستش دارم آخه فکر نمیکردم کم بیارم فکر نمیکردم این قدر ساده قلبمو پیشش جا بذارم اما... الان.... دیره ... دیگه... خیلی دیره...... غم انگیز است پاییز
چه غم انگیزست پاییز... چه دل انگیز ست پاییز... هنگام جان سپردن برگ ها به دست خزان چه غم انگیز است; وقت شکفتن جوانه امید گیاهان چه دل انگیز است; هرسو نظرافکن رنگ ها با تو سخنن می گویند و مرگ را نقاشی می کشند و از هرچه سکون بزاری می جویند پاییز , فصل فصل ها پس از آن همه اشتیاق وصل ها پاییز , فصل هجرت دیدن برزخ خدا در طبیعت پاییز , فصل نیایش فدا شدن طبیعت از روی خواهش پاییز , فصل نجوا درک آغوش خدا در شب یلدا درک کن سمفونی پاییز را سروان قد کشیده و چناران پیر را و بارش برگ های زرد به سیلی بی رحمانه باد سرد و نواختن اولین نت از موسیقی پاییز صدای خش خش برگ های از عشق لبریز و کافی است . . . چشمانت را ببندی و موجودات زا جور دیگر ببینی زمزمه ی دلشان را بشنوی و میوه امید را از دلشان بچینی که بهار در راه است . . . آری , ایمان بیاوریم به فصل زرد
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش
پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟
خدمتکار گفت: ۵٠ سنت
پسر کوچک دستش را در جیبش کرد ، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد . بعد پرسید: بستنى خالى چند است؟
خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عدهاى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بیحوصلگى گفت : ٣۵ سنت
پسر دوباره سکههایش را شمرد و گفت:
براى من یک بستنى بیاورید.
خدمتکار یک بستنى آورد و صورتحساب را نیز روى میز گذاشت و رفت. پسر بستنى را تمام کرد، صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوقدار پرداخت کرد و رفت. هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریهاش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١۵ سنت براى او انعام گذاشته بود
دیدنت دشوار است
من که به معجزه ی عشق ایمان دارم
می کشم
آخرین دانه ی کبریتم را در باد
هر چه بــــــادا بــــــــــاد
تقصير همون حسوداست که حالا
هستي ما شده يکي بود يکي نبود...
صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی.......
شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین.....
ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی........
میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم........
چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته میرانی........
تپش های دل خسته چه بی تاب و هراسانند.....
به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی........
دلم دریای خون است وپر از امواج بی ساحل.....
درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی........
هماره قلب بیمارم به یاد توشود روشن......
چه فرقی می کند اما تو که این را نمی دانی
ادامه مطلب
نه، غم عشق تو را پايان نيست،
نه، بر اين حسرت دل درمان نيست،
مي رود فصل پي فصل ولي، انتظار همه شب آمدنت آسان نيست،
گفته بودي که تو را خواهم يافت،
بر همه فاصله ها خواهم تاخت،
ياس من بر تن ديوار تو خشکيد، ببين!
عشق من بر همه و هيچ تو باخت
ماهي قرمز اين تنگ حقير به اسارت زندست،
به نگاهي که بر او مي دوزي…صبح به صبح تا بداني زندست،
کاش مي دانستي…نه نمي دانستي،
درد هر روز به روياي تو جان دادن چيست،
کاش مي دانستي…نه نمي دانستي،
تلخ آهنگ صدايم از چيست،
تک درختم به تب زرد خزان خواهد مرد،
آخرين برگ مرا باد به همراه خودش خواهد برد،
عاقبت روزي سرد، شايد از رنگ غروب،
خسته بر بستر خاکم گذرت خواهد بود،
و درنگي شايد…
باد در گوش تو آهسته مرا مي خواند،
که غريبانه و سخت،
در دلش حسرت ديدار تو رفت…
ادامه مطلب
زیرا می خواهد اولین برگی که از بلندی افتاد را نظاره کند . . .
پاییز مبارک
.
.
ادامه مطلب
گم شدم و تنها شدم تو كوره راه زندگي
رفت و نگاهي ام نكردبه اين مسافر غريب
كه بعد اون چه ميكشه از اين همه درد و فريب
رفت و نگامو نديد كه غرق بارونو غمه
از اين همه درد هرچي بگم بازم كمه
رفت و بازم تنها شدم با خاطرات بچگيم
با يك بغل شعرو غزل كه گم شده تو زندگيم
رفت و كتاب عشقمو زير غبار روزگار
از ياد اون رفت و حالا منم اسيرو بي قرار
رفت و كبوتراي عشق واسش بهونه ميگيرن
گلاي باغ زندگيم از غم هجرش ميميرن
رفت و نگفت كه كي مياد نگفت بي يادم ميمونه
اما دل ساده من باز اونو عاشق ميدونه
خدایی که هیچوقت نخواست تو را به من بسپارد . . .♥*●
Power By:
LoxBlog.Com |